حضرت سید الشهداء علیه السلام روز تاسوعا نزدیک غروب آفتاب اصحاب خود را جمع نمودند و برایشان سخنرانی کردند.حضرت زین العابدین علیه السلام می فرماید:من نزدیک رفتم تا بشنوم که به آنها چه میگوید و من در آن وقت مریض بودم.پس شنیدم که پدرم به اصحاب خود چنین فرمودند:
"ثنا و ستایش خداوند را به جا می آورم به بهترین ستایش و او را در دو حال مسرت و خوشی و گرفتاری حمد می کنم.
بار پروردگارا!من حقاْ حمد و سپاس تو را به جا می آورم که ما را به نبوت بزرگوار و مکرم داشتی.و قرآن را به ما تعلیم کردی و در دین ما را فقیه و دانا نمودی.
اما بعد،من حقیقتاْ اصحابی با وفاتر و بهتر از اصحاب خودم و نه اهل بیتی نیکو کارتر و با صله و پیوندتر از اهل بیت خودم سراغ ندارم.پس خداون شما را از طرف من به بهترین جزائی پاداش دهد.
آگاه باشید که من در رفتن به شما اجازه دادم،پس همگی بروید که عقد بیعت را از شما بگسستم و نسبت به خود ،بر شما عهد و ذمامی ندارم.
اینک شب در رسیده است و پوشش آن شما را در بر گرفته است.آن را چون شتر راهواری بگیرید و متفرق شوید."