مشاغل تهران
اسلحه خانه
تا زمانی که قشون ایران مرکب از پیاده های چریکی و سوارهای ایلانی بود . فرمانروایان خزانه ای از اسلحه ترتیب داده و آن را به شخص امینی می سپردند تا در مواقع آرامش اسلحه کهنه و از کار افتاده را اصلاح کرده و در موارد جنگ افرادی را که به میدان رزم می رفتند مسلح می کردند .
آسیاب ها و عصار خانه ها
آسیاب ها عبارت بودند از محوطه ای که در وسط آن دو قطعه سنگ از یک طرف با اهرمی به یک رأس چارپا مانند الاغ ، شتر ، قاطر و یا اسب متصل بود و با حرکت دورانی ، سنگ روی آسیاب را به حرکت در می آورد و با گردش این سنگ ، آنچه مواد از قبیل نمک و دانه های زردچوبه و فلفل به وسط سنگ مزبور ریخته می شد نرم می گردید . در قسمت بالای متحرک جایگاهی بود که مواد خرد شونده را در داخل آن می ریختند تا از داخل سوراخ به زیر سنگ رفته و سپس خرد گردد . اما نوعی دیگر از این آسیاب ها وجود داشت که به نام عصارخانه معروف بود و این عصارخانه ها به همان شکل و کیفیتی که گفته شد کار می کردند با این تفاوت که به جای نمک و غیره مواد نباتی و روغنی مثل کرچک و غوره و غیره را به داخل ان می ریختند تا روغن و یا آب آنها گرفته شود .
ایشیک خانه ها
به کسی که امور مربوط به تشریفات را انجام می داد ایشیک آقاسی می گفتند و ایشیک آقاسی عرایض کسانی را که از ولایات برای دادخواهی به دربار می آوردند به عرض می رساند .
بازار مفت برها
در تهران قدیم در کنار خندق بیرونی شهر بازاری بود به نام بازار مفت برها که مرغوبترین اجناس در آن فراهم می گردید تا آنجا که خرید دربار و درباریان نیز در آنجا صورت می گرفت . بازاری که شامل همه نوع کالا مانند خوراک ، پوشاک ، خرازی ، بلور ، عطر ، عتیقه و ....
کله پزی ، نانوایی سنگکی ، آش فروشی ، فرنی فروشی ، آجیل فروشی ، عطاری ، سقایی ، سقاخانه ، کلاهدوزی ، توتون فروشی ، سیگارپیچی ، سیگار فروشی ، ساعت سازی ، رنگرزی ، سلمانی ، دندان کشی ( که جزو کار سلمانی ها بود ) دندانسازی های خارجی ، نقالی و سخنوری ، مسگری ، صحافی ، چایخانه ، عیادوزی ، عطاری و نسخه پیچی از جمله مشاغل موجود در آن بود . همچنین بازار ارسی دوزها ، بازار خیاط ها ( در جنوب امامزاده زید ) بازار آهنگرها و بازار پالان دوزها از جمله بازارهای موجود بود . تره بار فروشی نیز در میدان امین السلطان قرار داشت .
تلگراف خانه
در سال 1274 ه.ق بنای آن شروع شد و در ابتدای امر رشته سیم آزمایشی آن به وسیله معلمین و استادان و شاگردان دارالفنون میان تلگراف خانه و باغ لاله زاز دایر شد و چند سال بعد علیقلی خان پسر رضاقلی خان هدایت ( ناظم سابق مدرسه دارالفنون ) از تهران تا سلطانیه و از آنجا به تبریز سیم تلگراف خانه را برقرار نمود . این اقدام موجب گردید که بعدها علیقلی خان به لقب مخبرالدوله معروف شده و وزیر تلگراف کرد .
جارچی
زمانی که روزنامه در ایران به شکل منظم منتشر نمی شد . جارچی ها مطالب مهم را به گوش مردم می رساندند و مردم به گفته جارچی ها اعتماد داشتند رییس جارچی ها را جارچی باشی می نامیدند.
چای فروش های سیار
این کاسب های دوره گرد سماور بزرگی را از حلبی و یا آهن سفید همراه داشتند که آن را یک کمربند با خود حمل می کردند علاوه بر این کمربند یک کمربند دیگری هم قهوه چی به کمر می بست که در آن برای استکان و نعلبکی ها جاسازی شده بود یک سطل آب و یک ظرف مخصوص ذغال و مقداری سوخت دیگر برای جوش آوردن آب سماور نیز از مضافات بسیار بود .
داروخانه
داروخانه شورین نخستین داروخانه ای بود که داروهای فرنگی می فروخت . پس از چندی مولیون فرانسوی جهت تدریس در دارالفنون استخدام گردید و داروخانه ای هم به نام خودش تأسیس کرد .
اولین داروی خارجی که به ایران آمد گنه گنه بود که یک پزشک انگلیسی به نام کورمک برای عباس میرزا نایب السلطنه فرزند فتحعلیشاه وارد کرد که معالجه کننده تب نوبه بود .
زنبورک خانه
زنبورک تفنگ بزرگی بود که گلوله هایش به اندازه یک گردو بود و سه پایه داشت که آن پایه ها را روی زمین می گذاشتند . زنبورک چی و زنبورکچیان نظامیانی بودند که زنبورک داشتند و زنبورک چی باشی یعنی رییس کل زنبورک خانه.
زیندار خانه
زیندارخانه زین و براق اسب ها را نگهداری می کردند و در جایی به نام زیندارخانه آمد و شد داشتند
سرایدار خانه
سرایدار به نگهبانان عمارات دولتی و اثاثیه آن ها می گفتند و اداره ای که این اشخاص با آن سر و کار داشتند را سرایدار خانه می گفتند.
سمسار های دوره گرد
غیر از پیشه ها و کسب و کارهای گفته شده در تهران قدیم عده ای کاسب های دوره گرد بودند که در تمام مدت روز در خیابان ها و کوچه و بازار پرسه می زدند و با فریاد کردن متاع و کالای مستعمل از قبیل کت ، شلوار ، کلاه ، کهنه ، کفش ، خرده شیشه ، آهن پاره و غیره خریداری می کردند .
شاطر خانه
شاطرها کسانی بودند که درجلو اسب یا کالسکه شاه حرکت میکردند تا اگر فرمانی دهد ،برای اجرای امر حاضر باشند . رییس شاطرها را شاطر باشی می گفتند.
فراش خانه
فراش ها کسانی بودند که خلافکاران را به مجازات می رساندند آنها در خانه اعیان مجرم را به رو خوابانیده و چند چوب به ران هایش می نواختند . اما در کارهای دولتی اشکلک و کند و زنجیر به کار برده و حتی گوش و دماغ و دست بریدن و به طناب افکندن و سربریدن از وظایف آنها به شمار می رفت.
کالسکه خانه
کالسکه خانه هم از عهد ناصری تشکیل شد و این هنگامی بود که کالسکه به ایران وارد گردید. کالسکه چی باشی رییس کالسکه خانه بود و کلیه کالسکه چی ها تحت امر او بودند.
کشیک خانه
گارد مخصوص را می گفتند که تحت ریاست کیشیکچی باشی بود سواران کشیک خانه راغلام کشیک خانه هم میگفتند و رییس آنها راکه بعد از کشیک چی باشی، شخص اول کشیک خانه بود قولر آقاسی باشی می نامیدند مریض خانه نخستین مریضخانه ای که در تهران قدیم دایر گردید . بیمارستان دولتی بود که در سال 1290 هجری قمری در خیابان مریضخانه ( خیابان سپه ) تأسیس گردید . در حال حاضر این مریضخانه بیمارستان سینا خوانده می شود .
میر آخوندی
نگهداری حیواناتی مثل اسب و مادیان در اصطبل، کار میرآخوندی بود .
سرگرمی پایتخت نشین ها
خر بازی یا خر سواری
یکی از سرگرمی های جمعی مردم خربازی ( خرسواری ، یابو سواری ) بود و این بازی و تفریح منحصراٌ مخصوص داش مشدی های خوش پوش بود که برای سوار شدن بر خرهای معروف به خربندی و یا خرهای دولایی به خیابان علاءالدوله ( فردوسی ) می رفتند . در این خیابان ده ها خر کوچک و بزرگ همراه پالان های دیدنی و افسارهای مزین به برنج و نقره و گل میخ نقره کوبی شده و زنگوله های ریسه ای و پالان های مخمل و شال و ترمه و اطلس پرزرق و برق و دست و پا و بال و دم حنابسته و سم های سیاه شده و منگوله های زیبا آماده شده بود .
خربازها و یا یابوسوارها نیز لباس های جالبی می پوشیدند . مثلاٌ لباده های بلند از ماهوت و مخمل و رداهای رالی و کپنک های نمدی و شال های ابریشمی و گیوه های آجیره و ملکی و غیره و این خرسوارها در برابر چشمان صدها تماشاچی از حاشیه خیابان علاءالدوله و گاهی لاله زار بالا و پایین می رفتند .
مسأله گوها یا مرشدها
یکی از سرگرمی های تهرانی ها مساله گوها یا مرشد ها بودند که با صدای رگه دار و زنگدار در میدان ها و خیابان های دارالخلافه ، معرکه به راه می انداختند . آنها معمولاٌ دو نفر بودند یکی خود مرشد ( مساله گو ) و دیگری بچه مرشد . به این ترتیب که مرشد مسأله ای را در برابر جمعیت حاضر مطرح می کرد و بچه مرشد به آن پاسخ می گفت . این مرشد ها معمولاٌ تا پولی از مردم جمع آوری نمی کردند شروع به مسأله گویی نمی کردند و گاهی این حضرات مرشدها حرف های خود را در یک جای حساس قطع می کردند . الباقی را به روز دیگر حواله می کردند تا خلایق را تشنه تر و مشتاق تر گردانند .
عکاسی
از ورود اولین دوربین عکاسی به ایران بیش از 150 سال می گذرد . در اوایل سلطنت ناصرالدن شاه قاجار کلاسی در مدرسه داالفنون دایر شد که جهت آموزش عکاسی به شاه زادگان و درباریان قاجار و توسط عبداله قاجار که می توان به عنوان پدر عکاسی ایران از وی نام برد اداره می شد .
ناصرالدین شاه به علت علاقه ای که خود به عکاسی داشت . عکاسی می کرد و از آن دوران عکس های زیادی باقی مانده که در کاخ گلستان موجود است .
بعد از دارالفنون و عبداله قاجار ، عکاسی تدریجاٌ توسط اشخاصی مانند « آنتوان عکاس » ماشاءاله خان و روسی خان توسعه یافت و از حالت درباری خارج شد و فراگیر شد . از جمله عکاسی های قدیمی می توان به فتوگرافی نهامی با بیش از 70 سال سابقه اشاره نمود که دارای آرشیو بزرگی از عکس های تاریخی می باشد .
سینما
سینما از سال ها پیش وارد ایران شد و همان طور که می دانید فیلم هایی که در آن نمایش داده می شد همگی فیلم صامت و غیرناطق بودند . اولین سینما در خیابان مریضخانه ( سپه ) به نام سینما سپه تأسیس گردید که چندین سال مشغول کار بود .
اولین فیلم های صامت در سینما
در دی ماه سال 1309 هجری شمسی اولین فیلم ایرانی در تهران به نمایش در آمد . این فیلم صامت آبی و رابی نام داشت توسط فردی بنام اوانس اوگانپاسن نوشته و ساخته شده بود . اوگانپاسن اولین کسی بود که مدرسه ای برای تربیت آرتیست در ایران تأسیس کرد و برای ساختن اولین فیلمش نیز از شاگردان همین مدرسه استفاده کرد . هنرپیشگان اولین فیلم آبی و رابی که یک فیلم کمدی بود عبارت بودند از محمد ضرابی و غلامعلی سهرابی که یکی نقش فرد کوتاه قد و دیگری نقش یک فرد بلند قد را بازی می کرد . در طول فیلم حوادث غیرمترقبه و جالب و خنده داری برای این دو به وجود می آمد . این فیلم برای اولین بار در سینما مایاک تهران به نمایش در آمد و طبق روایتی می گویند که در یک حادثه آتش سوزی در این سینما فیلم آبی و رابی از بین رفته است . پس از فیلم آبی و رابی اوگانپاسن دست به کار ساخت دومین فیلم خود به نام حاجی آقا آکتور سینما می شود را شروع کرد و این فیلم پس از طی مراحل تولید در اواخر سال 1312 ه.ش آماده نمایش شد ولی در همین زمان تب اولین فیلم ناطق فارسی همه گیر می شود و این نمایش گر چه جزو اولین فیلم های ایرانی بود توفیقی برای سازندگانش به بار نیاورد و بلکه تا حدودی باعث ورشکستگی آنان نیز شد .
اولین فیلم ناطق ایرانی
فیلم دختر لر اولین فیلم ناطق ایرانی است که در اوایل سال 1312 هجری شمسی به نویسندگی و بازیگری نقش اول و کارگردانی هنری ، عبدالحسین سپنتا در بمبئی شروع به فیلمبرداری می شود و پس از اتمام کار فیلم دختر لر در سال 1312 هجری شمسی در تهران به روی پرده می رود و از همان روزهای آغاز نمایش با استقبال چشمگیر و بی سابقه ای مواجه می شود . در آن زمان سینماهای تهران هفته ای یک تا دو فیلم عوض می کردند ولی این با سینماهایی که این فیلم را نمایش می دادند سنت شکنی را آغاز کرده و به علت فروش بسیار خوب آن مدت زیادی این فیلم را بر روی پرده باقی گذاردند به طوری که حدود یک ماه سینما مایاک و 110 روز سینما سپه در اوایل کار به نمایش این فیلم پرداختند و پس از آن بارها این فیلم در سینماهای مختلف به روی پرده رفت .
سپنتا را می توان پدر سینمای ناطق ایران نامید وی زمانی دست به ساخت فیلم ناطق ایرانی زد که میزان آگاهی داده و آنها را با فرهنگ و گذشته خویش آشنا سازد از کارهای بعدی سپنتا هم روشن می گردد که وی تا چه اندازه سعی در احیای فرهنگ ایران داشت . فیلم های دیگر او عبارتند از : فردوسی ، شیرین و فرهاد ، چشم های سیاه ، لیلی و مجنون ، و چند فیلم کوتاه دیگر .
نمایش لوطی عنتری
تماشای لوطی عنتری هم از جمله سرگرمی های مردم تهران قدیم بود و به کمک یک کمانچه ، عنتر یا میمون تربیت شده ای را در حضور مردم به رقص و عملیات شگفت آور وار می داشتند . گاهی به جای یک عنتر ، خرس های کوچک دست آموز وظیفه اجرای نقش عنتر را به عهده داشتند و حرکاتی جالب را در معرض دید تماشاگران قرار می دادند . لوطی عنترها به طور سیار نمایش می دادند و در کوچه و خیابان ها با نواختن ضرب اهل محل را خبر می کردند .