من از حج چه فهمیده ام ؟
باید قبلا این سوال را پاسخ گفت که : اساسا از حج چه می توان فهمید ؟
حج در یک نگرش کلی ، سیر وجودی انسان است بسوی خدا ، نمایش رمزی فلسفه خلقت بنی آدم است وتجسم عینی آنچه دراین فلسفه مطرح است
و دریک کلمه ، حج "شبیه آفرینش" است ، ودرهمان حال ، "شبیه تاریخ" ودرهمان حال ، "شبیه توحید" و درهمان حال ، "شبیه مکتب" ودرهمان حال ، "شبیه امت "( جامعه اعتقادی ، جامعه نمونه ای ، که اسلام می خواهد در میان انسان ها بنا کند ) و....بالاخره ، حج نمایشی رمزی است از "آفرینش انسان " ونیز از" مکتب اسلام "
که درآن کارگردان خدا است
وزبان نمایش ، حرکت
وشخصیت های اصلی : آدم ، ابراهیم ، هاجر وابلیس
وصحنه ها منطقه حرم ومسجدالحرام ، مسعی عرفات ومشعر ومنی
وسمبل ها: کعبه وصفا ومروه وروز وشب وغروب وطلوع وبت وقربانی
و جامه و آرایش : احرام وحلق وتقصیر
ونمایشگران؟
فقط یک تن ، تو ! هرکه هستی ، چه زن ، چه مرد ، چه پیر ، چه جوان ، چه سیاه ، چه سفید ، همین که دراین صحنه شرکت کردی نقش اول را داری
هم در شخصیت آدم وهم ابراهیم وهم هاجر ، درتضاد "الله - ابلیس" ! چه ، اینجا سخن از تشخّص نیست ، حتی جنسّیت مطرح نیست ، فقط یک" قهرمان "هست وآن انسان ! تئاتری است که در آن یک تن همه نقش ها را برعهده دارد ، ، قهرمان داستان است درعین حال صحنه ای باز است ، همه سال ، همه انسان های ابراهیمی روی زمین ، به شرکت دراین نمایش شگفت دعوت می شوند . هرکه بتواند از هرکجای دنیا خود را در"موسم "برساند ، وارد صحنه می شود ونقش اول را بعهده می گیرد ، قهرمان صحنه می شود وهمه رل هارا خود بازی می کند ، اینجا تجزیه نیست ، تشخّص نیست ، درجه بندی نیست ، همه یکی هستند و آن یکی همه ، اسلام
انسان ها را این چنین می بیند
من احیی? نفساً ، فقد احیی? الناس جمیعا
ومن قتل نفساً ، فقد قتل الناس جمیعا
مگر نه یک انسان ، " انسان " است ؟ وتو ارزش انسان را ببین در این مذهب ، که دشمن متهمش می کند که انسان را خوار سازد. واین دروغ است . و دوست ابزاراش را می سازد تا ، بدان ، انسان را خوار کند واین راست است . و آیا ، درتاریخ ما که از حقکشی وستم سرشار است مظلوم تر از اسلام هست ؟ ودر اسلام ، از حج ؟ که ، به تعبیر زیبای علی فرزند کعبه "پوستین حج را وارونه بر تن کرد ه اند"
نه سنت انسان
که
" سنت گوسفند".
زنده یاد شهید دکتر علی شریعتی روحش شاد